Tuesday, April 20, 2010

Pablo Neruda Poem شعرى از پابلو نرودا

شعرى از پابلو نرودا

============

"Die Slowly" Poem

"Die Slowly" is a beautiful poem originally written in Spanish by Pablo Neruda (1904-1973).

این شعر در واقع به زبان اسپانیایی است و ترجمه های متفاوتی از آن به زبان انگلیسی

وجود دارد ..

ترجمه زیر برداشتی آزاد از ترجمه ای از احمد شاملو وچند ترجمه انگلیسی با توجه به مفهوم کلی شعر است

==============================

dies slowly.

who does not travel, who does not read,

who does not listen to music,

who does not find grace in himself,

به آرامی آغاز به مردن مي‌كنی

اگر سفر نكنی،

اگر كتابی نخوانی،

اگر به اصوات زندگی و موسیقی طبیعت گوش فرا ندهی

اگر برای خودت ارزشی قائل نباشی

===================

dies slowly.

He who slowly destroys his own self-esteem,

who does not allow himself to be helped,

who spends days on end complaining about his own bad luck, about the rain that never stops

به آرامی آغاز به مردن مي‌كنی

زماني كه خودباوري, عزت نفس را در خودت بكشی،

وقتي نگذاري ديگران به تو كمك كنند.

وقتی تمام روزها رو با نفرین به بخت بدت بگذرونی و

از بارون بد شانسی ها که تمومی نداره

=======================

He who becomes the slave of habit,

who follows the same routes every day,

who never changes pace,

who does not risk and change the color of his clothes,

who does not speak and does not experience

به آرامي آغاز به مردن مي‌كنی

اگر برده ‏ی عادات و عقایدت شوی،

اگر هميشه از يك راه تكراری بروی

اگر روزمرّگی را تغيير ندهی

اگر در زندگی هیچ وقت ریسک نکنی ..راههای مختلف رو امتحان نکنی

ورنگ‏های متفاوت به تن نكنی،

یا اگر بادیگران برای آموختن و گسب تجربه صحبت نكنی

==========================

dies slowly.

who abandon a project before starting it, who fails to ask questions on

subjects he doesn't know,

who doesn't reply when they are asked something he does know


به آرامی آغاز به مردن مي‏كنی

اگر قبل از این که کاری رو شروع کنی نسبت بهش بدبین باشی و اونو انجام ندی

اگر درباره ی چیزهایی که نمی دونی پرسش نکنی

اگر به سوالاتی که جوابشون رو میدونی پاسخ ندی

=======================

dies slowly

.

who shuns passion,

dotting ones "it’s" rather than a bundle of emotions, the kind that make your eyes glimmer,

that turn a yawn into a smile,

that make the heart pound in the face of mistakes and feelings

تو به آرامی آغاز به مردن مي‏كنی

اگر از شور و حرارت و هیجان

از احساسات سركش،

و از چيزهايی كه چشمانت را به

درخشش وامی‌دارند،

و ضربان قلبت را تندتر مي‌كنند،

دوری کنی

================================

dies slowly.

, who doesn't turn the tables when they are unhappy at work,

who does not risk certainty for uncertainty,

to thus follow a dream,

those who do not forego sound advice at least once in their live

تو به آرامی آغاز به مردن مي‌كنی

اگر هنگامی كه با شغلت و یا کاری که انجام میدهی

شاد نيستی، آن را عوض نكنی،

اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نكنی،

اگردنبال روياهایت نروی،

اگر به خودت اجازه ندهی

كه حداقل يك بار در تمام زندگي‏ت ورای مصلحت‌انديشی رفتار کنی . . .

========================

Let's try and avoid death in small doses,

reminding oneself that being alive requires an effort far greater than

the simple fact of breathing.

Only a burning patience will lead

to the attainment of a splendid happiness.

امروز زندگی را آغاز كن!

لازمه ی زندگی تلاش و مخاطره هست نه تنها یک نفس کشیدن ساده

امروز مخاطره كن!

امروز كاری كن!

نگذار كه به آرامی بميری!

تنها با شکیبایی و تلاش مستمر هست که میتونی شادی رو به زندگیت بیاری

..========

كاش هميشه به ياد داشته باشيم از اين مدت كوتاهي كه زنده ايم لذت ببریم -

اگه نمي تونيم مثل بارون درخت نشين دل بكنيم از اين "ميهمانخانه ميهمان كش روزش تاريك"-

حتي اگه شده با ريختن كمي گلاب يا دارچين تو چاي،

يك روز مرخصي گرفتن و پرداختن به فيلم و كتابهاي مورد علاقه، يه جمعه كوه نوردي سبك،

ظهرها بعد ناهار يه گشتي تو پارك زدن،

از ته دل خنديدن با دوستان بي توجه به نگاههاي سرد دور و وريهايي كه ميخوان خنده رو بر لبات

بدوزن،..

فقط امروز زنده ام.

اگر این عبارت را باور کنیم چقدر زندگی مان تغییر خواهد پذیرفت.

هنوز باورمان نیست که یکبار فرصت زیستن داریم.

انگار این زندگی تمرینی است برای تولد دوباره و زیستنی از سرآغاز....

البته چه میتوان کرد در جایی که روزمرگی در جریان است و همه به سویی میروند،

ناخواسته و ناتوان از چرخشی هر چند کوچک

اگر فرصتی هست، .

برای یاد گرفتن، دوست داشتن، خندیدن، ابراز عشق کردن، گشتن، نوشتن و …

آن را از دست نده

آری فقط امروز زنده ام. می دانم که می دانی